شنبه ها و جمعه ها آرام از کنار ما می گذرند کودکی گرسنه همین حوالی با مرگ دست و پنجه نرم می کند مادر با اندوهی انبوه چشم براه دستی ست که لبخند را روی لبهای گر گرفته کودکش بنشاند انتظار چه روزهای سختی دارد و تو می آیی تا چشمهای خسته زمین،روشن شوند و در این انتظار ما به قرآن ،این کتاب اللهی چنگ می زنیم و واژه واژه این معجز عظیم را روی چشمهایمان می گذاریم معجزی که وعده کرد،زمین به بندگان شایسته خدا خواهد رسید